Thursday, January 15, 2015

مصاحبه با حامد بهداد درباره آرایش غلیظ!

 

 

 

برچسب ها: حامد بهداد و همسرش . عکس های حامد بهداد . حامد بهداد فیس بوک . حامد بهداد متاهل شد . حامد بهداد دوربین مخفی . حامد بهداد facebook . عکس های حامد بهداد + بیوگرافی کامل . حامد بهداد و الناز شاکردوست . حامد بهداد مثل یک کابوس . حامد بهداد تاریک تاریکم . عکس های حامد بهداد + بیوگرافی کامل . بیوگرافی بازیگران و هنرپیشه ها .
همشهری جوان:
 بهداد به مبل آبی کمرنگی در انتهای لابی هتل اشاره می کند و می گوید اینجا بنشینیم. دو ساعتی است که پله های راهروی هتل را بالا و پایین می رود تا حدود دو یا سه دقیقه از فیلم 60 دقیقه ای را فیلمبرداری کنند. وقتی روی مبل می نشیند، می گوییم «چقدر سخت است!» می خندد و می گوید «اینطور نمی ماند، درست می شود.» و این درست می شود را مثل همیشه اینقدر قاطع می گوید که خیال می کنید همین الان ایده ای در سرش برای «درست کردن» دارد. این گپ و گفت در ساعت استراحت گروه انجام شد. زمانی که تیم به سمت ناهارخوری هتل می رفت، بهداد روبرویمان نشست و مثل همیشه به سوال هایمان با انرژی و لحن خاص خودش جواب داد
عکس های حامد بهداد + بیوگرافی کامل.

از فیلم «بوتیک» و بازی در فیلم آقای نعمت الله حداود 10 سالی می گذرد، حالا بعد از این همه سال دوباره سر فیلمبرداری فیلمی از آقای نعمت الله هستید.

- فیلم «آخر بازی» را که بازی کردم، به دلایلی علی رغم اینکه بیشتر شاخصه های توفیق را داشت، در بخش تجاری موفق نبود. دلیل موفق نبودن این فیلم اتفاق های چیپی بود که در آن سال ها در سینمای ما رایج بود که باعث شد فیلم کمتر دیده شود. منظورم همان فیلمفارسی ها و فیلم های نازلی است که نقطه ضعف سینمای آن سال ها بود. گذشت و بعد از دوس ال بی کاری و فقر و بی پولی و دربدری به پست آقای نعمت الله در فیلم «بوتیک» خوردم. «بوتیک» دومین تجربه سینمایی من بود. فیلم به شدت موفق شد. من هم ارتقای چشمگیری در بازیگری داشتم. همه چیز با رونق مواجه شد. سر و کله توانایی های بازیگری ام در «بوتیک» پیدا شده بود
 
توانایی هایی که به دلیل تحصیلات تئاتری ام و آشنایی با سینما بود. آن یک هفته، ده روزی که با آقای نعمت الله کار کردم، کیفیت کار اینقدر بالا بود که همیشه منتظر تکرارش بودم. به هر حال توفیق کار در «بی پولی» نصیب دوستان خوبم شد. آرزو می کردم برای همه دوستانم که کار با نعمت الله را تجربه کنند. بعد از آن سریال «وضعیت سفید» را دیدم که واقعا سریال کم نظیری بود. درجه یک و تحسین برانگیز بود. تا شد این کار که دوباره فرصت همکاری با آقای نعمت الله را پیدا کردم. اصولا برای بازیگری مثل من که دغدغه بازیگری دارد، با توجه به آموزه های تئاتری در مدارس و دانشگاه، کار کردن با امثال نعمت الله و سینماگرهای هم نسل ایشان خیلی ایده آل است اما گاهی پیشنهادهایی به ما می شود که پیشنهادش هم همانقدر ننگ آور است که مثلا بروی و در فیلم بازی کنی و لکه ننگی در کارنامه ات شود. خب، چی بهتر از اینکه آدم با نعمت الله و امثال ایشان مثل پرویز شهبازی و اصغر فرهادی و خیلی های دیگر کار کند. کار با این کارگردان ها برای بازیگر رونق کاری به حساب می آید.کارگردانی نعمت الله چه ویژگی دارد که شما می گویید کار کردن با ایشان ایده آل است؟- نعمت الله کارگردان باهوشی است. از قبل چیزها را می داند. در مصاحبه هایی که من 11 سال پیش و بعد از فیلم «بوتیک» انجام دادم، همین ها را گفتم و حالا هم حرفم عوض نشده است. نعمت الله آدمی است که می داند چه کادر و نمایی به دردش می خورد.
ادبیاتی که برای دیالوگ های هر کدام از شخصیت های فیلمش استفاده می کند را می شناسد. زبانشناسی سینمایش منحصر به خودش است. پیشنهادهای ریز را گاهی می پذیرد و گاهی نمی پذیرد. البته من به عنوان بازیگر لازم نیست نگران شوم چون در نهایت نتیجه خوبی خواهد داشت. شما «بی پولی»، «بوتیک» و «وضعیت سفید» را ببینید. نعمت الله فیلمساز به دنیا آمده و باسواد و باهوش است. باورتان نمی شود، به خاطر لحن فیلم ظاهر دیالوگ ها خیلی ساده است اما دیالوگ ها ساختاری دارد که اتفاقا حفظ کردنشان کار سختی است ولی خب، با تمرین می شود بهشان رسید. من نمی گویم خودم تنهایی به این نقش [در فیلم آرایش غلیظ] رسیدم، چون کمک جدی تر را از خود آقای نعمت الله می گیرم.با آقای نعمت الله که صحبت می کردیم، می گفتند نمی شود گفت «آرایش غلیظ» یک فیلم کمدی است.- ببینید، فیلم یک کاریکاتوری در درون خودش دارد. وضعیت مسخره و سیرکی را به شما نشان می دهد که تا حدی می تواند باعث فرحبخشی شما باشد و تا حدی هم می تواند باعث رنجش شما شود. چون انعکاسی از بخشی از نقاط جامعه است که به پول، دزد و دزدی و دروغ برمی گردد. در واقع یک شهربازی است شبیه شهربازی پینوکیو. وقتی پینوکیو داخل شهربازی می شد، یک عروسک بود اما در نهایت تبدیل به خری شد که بهش آبنبات چوبی می دادند. شبیه یک کابوس است؛ همان اندازه فانتزی. فکر کنم شبیه وضعیت انسانی است که به آن شهربازی می رود. کسی که ظاهر انسانی دارد و فکر می کند که آدم است، ولی سرگرمی هایش در حد همان آبنات چوبی است. او وضعیت فعلی را با وضعیت منطبق بر اخلاق تاخت می زند و تبدیل به یک خر می شود. این کاریکاتوری است که آقای نعمت الله آن را با لحن هنرمندانه ای تعریف می کند. هر کسی از این فیلم می تواند برداشت خودش را داشته باشد و قطعه ای از فیلم را کاسب خواهد شد.فکر می کنید «آرایش غلیظ» چقدر در جشنواره فیلم فجر خوش اقبال باشد؟- فیلم دیدنی و تماشایی خواهد بود. خیلی ها خوششان خواهد آمد، مخصوصا در اکران به نظرم توجه خیلی ها را جلب خواهد کرد
 
سیمرغ می گیرید؟- با توجه به فیلم های 100 میلیارد تومانی کهوارد این فستیوال خواهد شد، چندان اهمیت ندارد. جایزه هایم را گرفته ام. اینکه حالا سیمرغی بگیرم یا نه، اهمیتی ندارد. اصلا مهم اینها نیست. انتظارها جای دیگری است. ببینید، ما چند روز پیش در هتل «مارینا» واقع در کیش فیلمبرداری داشتیم. پول فیلمبرداری هم پرداخت شده بود. اول در لابی فیلم گرفتیم بعد می خواستیم تغییر نما بدهیم و برویم داخل یکی از سالن های دیگر هتل. برای همین جابجایی اینقدر رفتار بی ادبانه ای با ما شد که ترجیح دادیم فیلمبرداری را متوقف کنیم و هتل دیگری را انتخاب کنیم. مدیر هتل خسارت مالی به کار ما زد ... حالا هتل که زیاد است. مهم رفتار بی ادبانه ای است که با ما کردند. به ما بی حرمتی کردند. چنان رفتاری کردند که ما حاضر شدیم اصلا آنجا کار نکنیم. چندین ساعت کار و زحمت گروه را نادیده گرفتند. ما مجبور شدیم دوباره از اول همه آن صحنه ها را فیلمبرداری کنیم. این چیزها است که آدم را اذیت می کند، حالا سیمرغ گرفتن یا نگرفتن چندان اهمیتی ندارد

No comments:

Post a Comment